دین رسانه ای

رسانه،دین،جامعه

دین رسانه ای

رسانه،دین،جامعه

ادع الی سبیل ربّک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالّتی هی احسن- سوره نحل آیه125

طبقه بندی موضوعی
۲۳
فروردين

مریم سقلاطونی


پر کن دوباره کیل مرا ، ایّها العزیز !
دست من و نگاه شما ، ایّها العزیز !

 

رو از من شکسته مگردان که سال هاست
رو کرده ام به سمت شما ، ایّها العزیز !

 

جان را گرفته ام به سرِ دست و آمدم
از کوره راه های بلا ، ایّها العزیز !

 

وادی به وادی آمده ام ، از درت مران
وا کن دری به روی گدا ، ایّها العزیز !

 

چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
این کاسه را … فَاَوفِ لنا ، ایّها العزیز !

 

ما ، جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ، ایّها العزیز !

 

خالی تر از دو دست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه شما ، ایّها العزیز !

 

۲۰
بهمن
The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

Seyyed Ali Khamenei
21st Jan. 2015

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/28731/index.html#en
۱۹
آبان


«عده ای گمان می کنند قیام امام حسین (ع) قیامی عجولانه و بدون فکر نظامی بود. این در حالی است که این اتفاق باید به همین شکل و صورت اتفاق می افتاد تا مورد رضایت خداوند واقع میشد چرا که تقدیر الهی چنین بود

هنگامی که حضرت مسیح از سرزمین کربلا عبور میکرد از شهادت حسین سخن گفت قاتلان او را نفرین کرد و سرزمین کربلا را سرزمین با برکت نامید.  صدها سال قبل از واقعه کربلا آدم، حضرت ابراهیم و موسی بر امام حسین گریه کردند و عیسی به بنی اسرائیل دستور داد آنها هم قاتلان را نفرین کنند و فرمود:هر که دوران او را درک کند باید درکنار او بجنگد  و اگر کشته شود همانند رزمنده ای است که در منار پیامبران  به شهادت رسیده باشد.

امام حسین از شهادت خود خبر داشت و قیام او در رفتن به سوی شهادت به خاطر اطاعت و پیروی از تکلیف الهی بود که برایش رقم خورده بود. آن حضرت شهادت خود را برای ام سلمه شرح میدهد و میگوید آیا راه گریزی از مرگ وجود دارد؟ اگر امروز نروم باید فردا بروم. خداوند خواسته است مرا شهید ببیند آنتوان بارا«.

 ایام محرم فرصت خوبی است که به کتب و روایات مراجعه کنیم و در کنار عزاداری در خیمه های عزای امام شهیدان، در حد امکان معرفت کسب کنیم و در مکتب غنی اهل بیت سلام الله علیهم شاگردی کنیم. کتب و مقتل های زیادی راجع به امام حسین علیه السلام و قیام عاشورا از منظرهایمختلف نوشته شده. بیشتر این مطالب از زبان علما و نویسندگان مسلمان و شیعه نگاشته شده اند. گفتن و نوشتن از بزرگانی چون اباعبدالله سلام الله علیه و پدر بزرگوارشان  مختص ما شیعیان نیست.  آنتوان بارا یکی از متفکرین و دانشمندان مسیحی است که شمه ای از دریای  عظیم معرفت اهل بیت را چشیده و سرمست از این تجربه پیام عدالت خواهی امام شهید را در قالب کتابی زیبا به نام" امام حسین علیه السلام در اندیشه مسیحیت" به جهانیان عرضه می کند. او خود را یک " مسیحی شیعه " می نامد و از شیعیان گله دارد که چرا این شخصیت فرا دینی را آن گونه که باید به جهانیان معرفی نمی کنند.  او معتقد است که:

«انقلاب امام درسی بود به تمامی انسان های کره زمین که بدانند مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.امام با این حرکت ایستادگی واقعی بر روی اعتقادات و باورهای انسانی را به تمام مردم تاریخ نشان داد و افرادی همانند گاندی آن را فراگرفتند و آزادگی را پیشه کردند شهادت امام حسین نمونه ای کامل از فداکاری و ایثار برای خدا و انسانیت بود. قیام او به خاطر حق بود و حق از آن تمامی ملت هاست. پس انقلاب ایشان تنها اختصاص به مسلمانان ندارد و برای تمامی جامعه اندیشمند بشری مهم و بزرگ است از جمله جامعه مسیحیت.عیسی بن مریم نیز جز برای فداکاری و شهادت و بشارت دهنده حق و پیام آوری راستی و حیات فرستاده نشد.پیامبر اکرم(ص): «حسین از من است و من از حسین هستم».اگر حسین شیرخواره و تغذیه یافته نبوت است عیسی نیز مولودی بود با نسیمی آسمانی در مریم«.


نظر یک کشیش مسیحی:

اگر حسین از آن ما بود در هر سرزمینی برای او پرچمی افراشته می ساختیم و در هر روستایی برایش منبری نصب می کردیم و مردم را با نام حسین به سوی مسیحیت دعوت می کردیم.

 پ ن. مصاحبه ای زیبا با این نویسنده را امروز خواندم که برایم یک روضه امام حسین علیه السلام بود.

 

 

 

 

 

۱۰
شهریور
همین سه سال پیش بود که خبر اقدام توهین آمیز یک کشیش تندروی مسیحی به نام تری جونز نسبت به قرآن مجید جامعه مسلمان را جریحه دار کرد. گرچه مسیحیت اصیل و غالب به شدت این اقدام را محکوم کرد اما برخورد جدی با این توهین آشکار به کتاب مقدس مسلمانان صورت نگرفت. امسال نیز سرخط برخی از خبرها از تکرار دوباره این عمل از سوی  این کشیش دیوانه و رادیکال حکایت دارد.



دنیای غرب اعلامیه هایی در رد  قرآن سوزی منتشر کرد. ولی با کمی تامل و نگاهی به عملکرد غربی ها در رابطه با اسلام ،این اقدام را هم می توان به نوعی ادامه سناریوی اسلام هراسی و اسلام ستیزی دانست.  تاریخ خود حوادثی از این دست را در پرونده غرب ثبت کرده است. زمان سلمان رشدی آیات شیطانی را می نویسد زمانی چندین فیلم  توهین آمیز مثل فتنه و زمانی کاریکاتورهای موهن دانمارکی ظهور می کنند . 
تری جونز تصمیم دارد روز یازده سپتامبر امسال به تعداد قربانیان حادثه یازده سپتامبر قرآن بسوزاند. اهالی شهر مالبری که جونز قرار است در آنجا این اقدام را انجام دهد به شدت با این کار مخالفت کرده اند.
 سخنان رهبر فرزانه انقلاب  در این رابطه اینجاست:
۱۴
مرداد

جریان راست مسیحی:

جریان راست مسیحی یا مسیحیت صهیونیست و بنیادگرایی مسیحی جریانی است که  اوایل دهه 1980 شکل گرفت و بیشتر مطالبات آنها مبارزه با شرور اجتماعی از قبیل سقط جنین،خشونت های رسانه ای ،فمنیسم و.. و حمایت از خیرهای اجتماعی مثل تحکیم بنیان خانواده بود. کم کم برای پیشبرد اهداف اجتماعی خود سعی کردند قدرت سیاسی کسب کنند و در این زمینه موفق هم شدند. این جریان یکی از تاثیر گذارترین جریانات در انتخاب روسای جمهور آمریکا و سیاست حاکم بر جامعه هستند . مبانی فکری این جریان برگرفته از مسیحیت انجیلی است.

راست گرایان محافظه کار مسیحی  اصلی ترین هدف شان حکومت یهودی و بسط سیطره آن است. علت این امر نقش اسراییل در بازگشت دوم مسیح است. مسیحیت صهیونیست خود را بهترین پشتیبان حکومت یهودی می داند.جری فالول یکی از کشیش های مطرح جریان راست مسیحی از سوی بوش به شارون اطمینان می دهد که کاملا آنها را حمایت می کند. به گفته خود فالول، آنها هر گاه حس کنند دولت آمریکا در این سیاست کمی ضعیف عمل می کند آنها را تحت فشار قرار می دهند.

بنا به عقیده این فرقه گرد آمدن یهودیان در اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بخشی از برنامه خداوند برای وقوع نبرد نهایی بود که در آن نیروهای خیر ( که طبق نظر بنیادگرایان مسیحی عبارتند از ایالات متحده و هم پیمانانش) با نیروهای شر(اتحاد شوروی و متحدین آن - اعراب و مسلمین) پیکار خواهند نمود. از آنجایی که یهودیان در نهایت باید به مسیحیت بگرایند پس می‌بایست به هر قیمتی که شده‌ از اسرائیل حمایت نمود از این‌رو راست گرایان مسیحی به شدت از اسرائیل پشتیبانی می‌کنند

جریان راست مسیحی به تدبیرگرایی(dispensationalism ) معتقدند و باورشان بر این است که مسیحیت 7 مرحله را باید تجربه کند و اکنون در مرحله کلیسا هستیم و مرحله نهایی،آخرالزمان و وقایع پیرامون او از جمله ظهور دجالantichrist ، مصیبت عظمی، نبرد نهایی یا آرمگدون و بازگشت دوم مسیح است که همراه با مومنان برای برقراری حکومت هزارساله خواهد آمد. رمانی راجع به وقایع آخرالزمان و آرمگدون تحت عنوان "بازمانده"( Left behind) نوشته شده که بر اساس آن فیلمی ساخته شد.

اعضای این جریان علاوه بر حمایت از اسراییل و سیطره شان بر فضای سیاسی آمریکا، به شدت اسلام ستیز هستند وبه نوعی جنگ صلیبی سربسته علیه اسلام معتقدند. آنها آشکارا به اسلام و پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله توهین می کنند. به عنوان مثال جری فالول در یک مصاحبه تلویزیونی عیسی و موسی را پیام آوران محبت وصلح و پیامبر اسلام را تروریست خوانده که پیروانش در این امر از او الگو گرفته اند.

نکته قابل توجه دیگر راجع به این جریان، بکارگیری رسانه در پیشبرد اهدافشان است. چندصد ایستگاه رادیویی و تلویزیونی با درون مایه اعتقادی آنها و با مدیریت آنها در آمریکا وجود دارد.به عوان مثال برنامه کلوپ 700 یکی از برنامه هایی است که پت رابرتسون اجرا می کند و حدود یک میلیون بیننده دارد. برنامه هایی هم راجع به مشاوره در امور خانواده و اقتصادی با همکاری رابرتسون و فالول اجرا می شود.جیم دابسون هم برنامه ای درمورد خانواده دارد که بیش از هفت میلیون بیننده دارد.

با توجه به اینکه انجیلی ها اعتقادات مذهبی قوی دارند و عموما ازطبقه ثروتمند هستند به پرداخت عشریه مالشان بسیار اهمیت می دهند و بخش اعظم این کمک های مالی به جریان راست مسیحی اختصاص پیدا می کند. جریان راست مسیحی با کمک های مالی و خدمات اجتماعی "به رساندن پیام مسیح" مبادرت کرده و در این امر موفق هم بوده است.

پ.ن  این پست را گذاشتم که بعدش یه ماه کامل برم مرخصی 

۳۰
تیر


هر کس به عیادت بیمار برود، هفتاد هزار فرشته او را مشایعت مى کنند و برایش آمرزش مى طلبند تا آن گاه که به منزل خود برگردد.(امام صادق علیه السلام)کافى 3/120/2


رسم زیبایی که سال های گذشته  توفیق بود در آن مشارکت داشته باشیم دیدار از بیماران در روز میلاد کریم اهل بیت است. معلوم نیست امسال این امر میسر شود یا نه.  خانه امام مجتبی علیه السلام سرای کرامت و بزرگواری است. بیایید برای شفای بیماران به ویژه بیماران خاص  در شب میلاد فرزند بانوی مهر  با ترنم زیبای صلوات بر او و خاندانش همگام با فرشتگان قدومش را بر چشم دل بگذاریم.

طرح ختم هزاران صلوات نذر قدوم امام مجتبی  به نیت شفای بیماران .

و سهم شما بزرگوار؟؟؟؟؟

یا علی 




۱۷
تیر


شاید بتوان گفت دهه 1970 زمان آشتی بین دین و فضای اینترنت است. ارتباط این دو به سرعت افزایش یافت به گونه ای که حدود سال 2000بیش از یک میلیون وب سایت دینی انلاین  وجود داشت. در نظر خواهی که یکی از موسسات آمریکایی در سال 2001 انجام دادند 25درصد از کاربران اینترنتی از اینترنت برای مقاصد معنوی و امور دینی استفاده می کردند. 

مراحل شکل گیری و گسترش استفاده از اینترنت : رشد و توسعه اینترنت در مراحل مختلفی صورت گرفت

 1- اطلاعات کامپیوتری شده: در این مرحله امکان استفاده از تکنولوژی جدید برای مقاصد دینی بررسی می شدو بیشتر بر تحلیل متی متون اصلی دینی و ارتباطات از راه دور با افراد دیگر از طرق ایمیل های قدیمی،فاکس و تبادل کامپیوتر انجام می شد.

مرحله دوم استفاده از ارتباطات کامپیوتری از راه دور از طریق ایمیل ،بی بی اس،یوزنت و.. است. در این مرحله امکان تبادل اطلاعات میان دو نفر و گروهها به صورت آشنا و ناشناس امکان پذیر گشت.و گروه های هم فکر مجازی شکل گرفتند.

مرحله سوم اسناد شبکه ای است که در این مرحله انتشارات الکترونیکی  گسترش یافت .

در مرحله چهارم متون با فیلم تصویر،صوت  ترکیب شد . ارتباطات کشیشی ،مراسم های انلاین،دسترسی به منابع معنوی متعدد،مطالعات جامعه شناختی استفاده از این رسانه جدید،نهادهای دینی و پروژه های انلاین شکل گرفت.

فاکتورهای موثر در مشارکت انلاین:

تعداد کاربران.. هر چه تعدادکاربران بیسشتر باشد ایجاد اطلاعات و مطالب بیشتر م یشود و محیط نت پویاتر خواهد بود.

بنیان و سرمایه اینترنتی:  دسترسی به برق، نرم افزار و سخت افزارهای کامپیوتری،مودم ها، خطوط تلفن و رادیو در استفاده از اینترنت تاثیر دارد. حتی میزان در آمد نیز با این امر ارتباط مستقیم دارد تشکیلات کلیسایی با در آمد بالاتر به میزان بیشتری نسبت به همتایان خود با در امد کمتر از اینترنت استفاده می کنند.

آموزش و مهارت های تکنیکی : مهارت های کامپیوتری قوانین ترافیکی انلاین و نشر الکترونیکی در مناطق جغرافیایی و اقتصادی و فرهنگی مختلف متفاوت است

آیین نامه های اجرایی: در برخی از مناطق استفاده  شخصی از اینترنت  جرم محسوب می شد. در برخی کشورها  به دسترسی به انواع مختلفی از اطلاعات ادیان مختلف امکان پذیر است. اما برخی کشورها به شدت از سیستم های فیلترینگ و مانیتورینگ استفاده می کنندتا مردم در حد امکان کمتر در معرض اطلاعات مربوط به دیگر ادیان قرار بگیرند.

نگرش ها نسبت به ارتباطات جهانی :

برخی از سنت های دینی اشتیاق خود به استفاده از اینترنت برای اهداف آموزشی و تبلیغی را اعلام کرده اند البته اظهار نگرانی هایی از تاثیر برخی فعالیت های اینترنتی در گمراه کردن افراد هم نشان داده شده. 


۰۳
تیر



یا ابا صالح المهدی(عجل الله تعالی فرجک)

چنان در هجر خود می سوزیم که" متی ترانا ونراک"

چنان در خود گم گشته ایم که "لا ینالک منی ضجیج ولا شکوی"

چنان چشمان مان به گناه عادت کرده که "اری الخلق ولا تری"

گوشهامان را بر حقیقت بسته ایم و"لا اسمع لک حسیسا ولا نجوی"

آواره دنیا شدیم وادعا کردیم" الی متی احار فیک یا مولای"

یا مولای! بازیچه روزگار شده ایم. .کودکانی هستیم که  بازیچه ها را جدی گرفته ایم .

آقا جان !حیران وسرگشته ایم .اما اگر بگوییم سرگشته توایم تو باور نکن.

دلگیر وغمگین هستیم .اما نه..... برای نیامدن تو غمگین نیستیم!

اصلا ما تو و آمدن و بودنت را باور نکردیم!

حکایت ما  حکایت کسی است که عزیزی را به اصرار به خانه دعوت می کند .اما دریغ.........

مهمان اگر در بکوبد دری بر او نمی گشاید.

حکایت ما حکایت دلدادگی هم اگر باشد دلدادگی  تو نیست.

حکایت ما حکایت انتظار هم اگر باشد انتظارتو نیست.

حکایت ما حکایت ندبه ونوحه خوانی  نیست.

حکایت ما حکایت فرمان برداری نیست.

حکایت ما ...........حکایت ما............                      

                               هر چه  باشد شیرین نیست.

 

                  حکایت ما حکایتی تلخ است.!!!!!!

۰۲
تیر

ونرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین 

مقوله انتظار منجی و موعود بین تمام ادیان مقوله ای مشترک است. هندو ها از کلکی و تجلی خدای ویشنو می گویند،زردشتیان منتظر سوشیانت،یهودیان چشم به راه ماشیح و مسیحیان در انتظار  بازگشت دوم مسیح و برقراری ملکوت خدا در آسمان ها هستند. ما مسلمانان هم که منتظران مهدی موعود هستیم.  همه منجی باوران در انتظار کسی هستند که روزی خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد و صلح و دوستی می کند. تصویری که از حکومت این منجی داده می شود تقریبا در کتب مقدس ادیان سرشار از ارامش،امنیت و صفاست. 

معمولا نکات مشترک باعث انسجام و اتحاد هستند  و می تواند یکی از مباحث گفتگوی ادیان به شمار روند.اما در رابطه با بحث منجی گرایی با وجود این اشتراکات  و با وجود انتظار دوره ارامش و صلح، نبردها و اختلافات اساسی به وجود آمده است. مثلا در مسیحیت گروه هایی به نام هزاره گرایان وجود دارند که معتقدند باید برای ظهور ناگهانی و غیرمنتطره مسیح زمینه سازی کرد. این زمینه سازی ها ملزوماتی دارد که موجب تقابل و اختلاف اسلام و مسیحیت می شود.برقراری حکومت مسیحایی در اورشلیم، نزدیک تر شدن به زمان بازگشت مسیح با ورود بیشتر یهودیان به فلسطین،و به قول  آیزنهاور ریس جمهور امریکا در دهه پنجاه "تسخیر افکار انسان ها" ایجاد حکومت جهانی آمریکایی. شعار ریگان برای جنگ برای نابودی دشمنان و ایجاد حکومت هزار ساله مسیح،نظریه نظم جهانی بوش پدر و منبع شرارت خواندن ایران، عراق و کره شمالی از سوی بوش پسر همه خط سیری مشترک را دنبال می کند. فوکو یاما از باور مهدوی شیعه بیم می دهد و معتقد است دو بال سرخ شهادت و سبز انتظار پویایی مکتب تشیع را در پی داشته.

موضع گیری های   جنگ طلبانه غربی ها ی مسیحی  منشاء عقیدتی دارد. جنگ ارمگدون که نبرد سختی بین شرقی ها و غربی های یهودی-مسیحی است در کتاب مقدس پیشگویی شده . مسیحیان افراطی با استناد به کتاب مقدس  تفاسیر بسیار افراطی از این نبرد ارائه می دهند . ایستگاه های تلویزیونی و ماهواره ای، رادیو ،کتب و فیلم هایی که در این زمینه نوشته می شوند همه  سیاست مشترکی رادنبال می کنند. کشیش های افراطی مثل جری فاول و بسیاری از رهبران مسیحیت صهیونیست در برنامه های  زنده و پخش ، با سخنرانی های هیجان انگیز آتش جنگ افروزی را در میان مخاطبان افزایش می دهند به طوری که سربازی که به عراق اعزام می شود با اندیشه مومنانه آخرالزمانی به این کار تن در می دهد .تقربیا بیشتر شبکه های تبشیری از اسرائیل و سیاست های اشغال گرانه آن حمایت می کنندو سرزمین های مقدس را متعلق به یهودیان می دانند. فضای صهیونیستی حاکم بر سیاست های مسیحیان و تلاش مسیحیت صهیونیسم همواره در سیاست گذاری غرب تاثیر گذار بوده است. در شبکه های ماهواره ای و اینترنتی هم این سیاست به نحو آشکاری پیگیری می شود به طوری که در برنامه های خود به صراحت از سیاست های رژیم صهیونیستی حمایت کرده و آن را تایید می کنندبرتری قوم یهود و گستره سرزمین مقدس از نیل تا فرات، جمع آوری کمک و حمایت برای بازسازی معبد اورشلیم و شهرک سازی و تبلیغ تورهای گردشگری به سرزمین اشغالی از دیگر اقدامات آنها در تقویت و حمایت از رژیم غاصب و ستمگری است که جنایات آن ننگین ترین ورق های تاریخ را به خود اختصاص داده است. جای تعجب و شگفتی است که این شبکه ها و جریان ها بر محبت و عشق تاکید دارند و از کمک به مظلومان و بینوایان و همدردی با آنان و مژده به محبت و عشق مسیحایی دم می زنند.حمایت های این گروه ها از اسرائیل به خاطر زمینه سازی بازگشت دوم مسیح است. البته می توان گفت یهودیان نیز به نحوی قربانی این اندیشه اند. چرا که اعتقاد براین است که با امدن عیسی بسیاری از انها کشته می شوند و گروهی هم به مسیحیت رو می آورند و در واقع چیزی از یهودیت نخواهد ماند.  

در واقع چیزی که از این  نسخه از انتظار موعود به جا مانده ، جنگ و خونریزی و اشغال است. این اموزه دست آویز عده ای شده  تا سیاست های سلطه جویانه خود را در سطح جهان پیش ببرند. 

کتاب " در انتظار جنگ بزرگ" نوشته گریس  هال سل با ترجمه خسرو اسدی  به این موضوع می پردازد.

۳۰
خرداد

تله ونجلیسم

تله ونجلیسم به معنای تبلیغ دین از طریق تلویزیون است.این اصطلاح بیشتر برای فعالیت های تلویزیونی و رادیویی یک جریان مسیحی به  نام اونجلیست ها(انجیلی ها ) به کار می رود. اونجلیست ها که در قرن هفده سر برآوردند و امروزه در سراسر جهان پراکنده هستند  به بازگشت به کتاب مقدس معتقد هستند.تله ونجلیست ها معتقدند باید معنویت را به جامعه فساد زده برگرداند و به نوعی تفکرات هزاره گرایی دارند.آنها معتقدند که دوره مصیبت عظمی قبل از بازگشت دوم مسیح آغاز می شود. تله ونجلیست ها معتقدند برای اینکه زمینه را برای بازگشت مسیح مهیا کنیم باید پیام انجیل را منتشر کرد. بنابراین فعالیت های تبشیری و تبلیغی شان در قالب بر نامه های تلویزیونی ،ماهواره ای آنلاین روز به روز افزایش می یابد به گونه ای که بیش از هزار کانال رادیویی و تلویزیونی با رویکرد اونجلیستی فعال هستند.  ناگفته نماند که اونجلیست ها با استفاده از آموزه هایی که برای مهیا سازی بازگشت دوم مسیح دارند مشارکت های سیاسی وسیعی دارند. اونجلیست ها  در آمریکابا لیبرالیسم سکولار مخافت کرده و طرفدار حزب محافظه کار جمهوری خواه هستند.. طرفداری از رونالد ریگان و جورج بوش و... در برنامه های آنها مشهود بوده است.در میان اونجلیست ها برخی ازآنها که شبه نظامی هستند معتقدند تمام دنیا باید مسیحی شود تا مسیح بیاید. اونجلیست ها از صهیونیسم حمایت می کنند چرا که معتقدند باید به واسطه آنها تغییراتی صورت گیرد تا زمینه بازگشت مسیح فراهم آید.تخریب مسجد الاقصی و بنا شدن دوباره معبد سلیمان و آغاز جنگ آرمگدونبا محوریت آمریکا و انگلیس از این دست فعالیت ها خواهد بود.برخی از تله ونجلیست های مشهور در برنامه های تلویزیونی خود  به صراحت به اسلام حمله می کنند. این گروه های مذهبی برای حکومت های غربی حکم سنگرهایی را دارند که در خط مقدم تأمین منافع سیاسی ـ اقتصادی آنها فعالیت می کنند، در  حالی که کسوت مؤمنانی پرهیزگار و خیرخواه را به خود گرفته اند که انگیزه بخش تمامی اعمال آنها، ترس از خدا و میل به انجام کار نیک است. بر اساس تعریفی که آنها از خود و مأموریت خود ارائه داده بودند، به نظر می رسید که همه آنها سرسختانه اعتقاد دارند که مسیحیت به عنوان تنها راه رستگاری، انگیزه بخش آنها است و اسلام و سایر مذاهب، راه هایی هستند که به دوزخ ابدی ختم خواهند شد. برخی از آنها اسلام را  یک ابداع شیطانی توصیف کرده اند.

آقای یاگیندر سیکاند در مقاله ای که به انجیلی ها می پردازد این گونه می نویسد:

همانطور که منتقدان بسیاری از جمله چند تن از خود مسیحیان اشاره کرده اند، اشتیاق آتشینی که مسیحیان انجیلی سفید پوست را در تلاش نومیدانه برای نجات جان های «گمراه شده»، گروه گروه به طرف «جهان سوم» از جمله کشورهای مسلمان می کشاند، بازتابی است از تداوم همان گفتمان امپریالیستی ـ اروپایی قرن نوزدهم که «بومیان» را به عنوان اقوامی واقع در آن سوی مرز تمدن می دید. امروزه با توجه به اینکه مسیحیت در غرب تقریباً مرده است، چگونه می توان هجوم انجیلی های آمریکایی و اروپایی به جهان سوم را توضیح داد؟ کاملاً پیداست که این امر هیچ ارتباطی با نیات مؤمنانه صرف ندارد یا ارتباط اندکی دارد، به این دلیل که سقوط مذهب در غرب، بسیار روشن تر از بقیه جهان است و این موضوع اقتضا می کند که میسیونرهای مسیحی، فعالیت در غرب را به نسبت جاهای دیگر، وظیفه ای اضطراری تر قلمداد کنند. از این رو برای توضیح این پارادوکس آشکار، باید به سراغ عوامل دیگری رفت. از بررسی دقیق برنامه کار گروه های انجیلی در جهان سوم، معلوم می شود که بنیاد گرایی مسیحی در کلیت خود، در آن بخش از جهان که ما قرار داریم، به هیچ وجه میسیون مذهبی ساده ای نخواهد بود. همان گونه که بسیاری از افراد معتقدند، اکثر گروه های انجیلی که در جهان سوم فعالیت می کنند، صرفاً سنگرهای خط مقدمی برای سازمان ها و دولت های غربی محسوب می شوند که به ترویج منافع و اهداف راهبردی پنهان آنها یاری می رسانند. این امر به روشنی از رابطه صمیمانه بین بنیاد گرایان مسیحی با دولت بوش معلوم می شود.